حرف های یک آرایشگر در مورد خدا
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت .در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت !!
آرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته با شد؟
مشتری پرسید چرا؟
آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی .مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت .به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد ُ
مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف با سرعت به آرایشگاه برگشت و به ارایشگر گفت: می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند!!!
مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟ من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم ؟
مشتری با اعتراض گفت: پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند.
آرایشگر گفت:آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند .
مشتری گفت :دقیقا همین است.
خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند!
برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد.